زهرازهرا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

روشنی خونه ما زهرا خانوم

مامان نگران

سلام عزیز دلم خوبی قشنگم؟مامان خوبه فقط تنها نگرانی اش تویی... مامان امروز خیلی تکونهات رو حس نکرده، دخترکم میشه یه خورده واسه مامان لی لی بازی کنی؟ الهی مامان فدات بشه صبح که با بابایی داشتم حرف می زدم یه خرده ورجه وورجه کردی انگار می خواستی تو هم با بابا حرف بزنی... الهی من فدات بشم کی میاد روزی که من وتو سر حرف زدن با تلفن با هم دعوا داشته باشیم.... دخترکم مواظب خودت باش راستی عیدت هم مبارک.... انشاالله که همه نی نی ها سالم به دنیا بیان و زیر سایه اهل بیت باشن..... Close   ...
16 خرداد 1392

مهمان

سلام عزیزکم خوبی مادری؟ این روزا مامانی احساس خوبی داره ،چند روز پیش خاله ستاره اومد خونمون خیلی خوب بود مامان جان خیلی خوش گذشت،اصلا گذر زمان رو حس نکردم دخترم... چه قد خوبه که خانواده ات  کنارت باشن..... با خاله ستاره رفتیم برات یه سر همی گوگولی خریدیم قرار شده مادر جون هم فردا بیاد اون که بیاد می ریم یه عالمه چیزای خوشکل برا دخترکم می خریم..... مامانی فدات بشه خواهش می کنم این روزا تا می تونی ورجه وورجه کن تا خیالم از بابت سلامتیت راحت باشه دوست دارم دخترکم Close   ...
16 خرداد 1392

اولین غذا

دخترکم امروز شما  برای اولین بار غذا خوردی فرنی که درست کرده بودم رو با جه ولعی می خوردی مامان جون اما من ترسیدم زیاد بدم شما جیغ می زدی و باز هم می خواستی  
16 خرداد 1392

اولین بهار با بهار کوچکمان

مامان خوشکلم سلام این اولین پست توی اولین بهار زندگیته زهرا خوشکل ما بهار امسال رو در کنار خانواده پدر ومادر سپری کرد و شیطونی هاش از همون روز اولی که رفتیم شروع شد زهرا کوچولو روزهای خیلی خوبی رو در کنار بقیه گذروند در ادامه کلی عکس از زهرا کوچولو خواهیم دید     این سفره هفت سین ماست که عمه جونام خونه باباجون محمود انداختن اینم که منم با سفره هفت سین عکس یادگاری انداختم   این عکس هم من وپسر عمه جان هستیم دو تاییمون می خوایم حمله کنیم به بشقاب اینام که به قول مامان بدون شرحه اینم هندونه منه که هرچی می خورم تموم نمیشه   بگل بابامم خوووووووووووو اینجا انقد خوابم میومد ه...
16 خرداد 1392

باغ پرندگان

دخمل طلا سلام هفته گذشته به اتفاق دایی و زندایی رفتیم باغ پرندگان و شما اولش خواب بودی اما بعد که بیدار شدی با سر وصدای پرنده ها و گلهای رنگارنگ اونجا به وجد اومده بودی و اواز شادی سر می دادی و می خواستی خودتو بندازی زمین در ادامه چند تا عکس از دخمرکم می گذارم   اینم خوشکل خانم ما کنار گلهای صورتی پدر ودختر غرق مرداب و قوهاش بودن   ابنجا خواستیم بزاریمت زمین ازت عکس بندازیم دیگه حوصله نداشتی بدون شرح     اون پشت چی دیده بودی خدا می دونه همچنان در حال بررسی آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ ا اینا چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در اخر یک خانواده خوشبخت ...
16 خرداد 1392

آش دندونی

سلام دخترکم  به سلامتی دندون سومت هم جوونه زد مامان تصمیم گرفت برات یه اش بپزه مامان جونم دیروز با کمک زندایی و مادر(خانوم همسایه که مثل مامانی شما رو دوست داره) برا شما اش پختیم جای مامانی(مامان من) ومامان جون (مامان بابا)وعمه ها خالی بود تو جشن شما  زندایی و خاله مهلا وخاله مهرنوش ومادر و خاله فاطمه و خاله سمانه و خاله ارزو ومامان خاله ارزو و خاله نیکی و خاله لیلا شرکت کردن وبرات کادو اوردن دستشون درد نکنه انشالله جبران کنیم. یه جشن کوچولو بود و خوش گذشت شما هم دختر خوبی بودی و تا اخرش شادی می کردی با اینکه مست خواب بودی اما با دیدن مهمونها جیغ شادی می زدی و خوشحال بودی مرسی دخملم دوست  دارم   اینم یه عکس ا...
14 خرداد 1392

روزهای خوب با تو بودن

زهرا جونم سلام میخوام از کارایی که می کنی بنویسم نفس مامان شما روز به روز داری کارهایی انجام می دی که منو بابا هادی رو به وجد میاری. جدیدا به به ،بوبو، ده ده ،مه مه می گی ،البته سر کیف باشی اواز می خونی ودلت می خواد مامان کنارت بشینه حتی اگه حرف هم نزنه باهات. دیگه اینکه کل سالن رو دور می زنی اما با غلت زدن ،هفته گذشته اولین دسته گل رو به اب دادی وگلدون مامی رو شکوندی، البته فدای سرت. با روروکت هم دنده عقب میری. فقط زورت به فرش نمی رسه روی فرش حرکت کنی و عقبکی میری اما روی سرامیکی کلی ارتیست بازی در میاری. توپت رو هم دوست داری کتاب هم می خونی البته بیشتر می خوری. وقتی برات شعر می خونم خیلی توجه می کنی .کتابهای هوش هم برات گرفتیم ...
23 ارديبهشت 1392

من هم یک مادرم

مادرم ای بهتر از فصل بهار مادرم روشن تر از هر چشمه سار مادرم ای عطر ناب زندگی مادرم ای شعله ی بخشندگی مادرم ای حوری هفت آسمان مادرم ای نام خوب و جاودان مادرم ای حس خوب عاشقی مادرم خوشتر ز عطر رازقی مادرم ای مایه ی آرامشم مادرم ای واژه ی آسایشم مادرم ای جاودان در قلب من مادرم ای صاحب این جسم و تن مادرم می خواهمت تا فصل دور مادرم پاینده باشی پر غرور مادرم روزت مبارک ناز من مادرم تنها تویی آواز من من وزهرای کوچکم این شعر رو تقدیم می کنیم به مامانی(مامان خودم)و مامان جون(مامان بابا هادی) کودکم در اغوش و با لمس وجود نازنینش سجده شکر به جا می اورم به خاطر این مقام والایی که  نصیبم شد.   ...
11 ارديبهشت 1392