زهرازهرا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

روشنی خونه ما زهرا خانوم

بازیهای زهرا

زهرا خانوم بازی های زیادی می کنه اما سرگرمی جدیدش اینه که بره تو سبد اسباب بازیهاش چند وقت پیش همینطورکه داشت بازی می کرد سرش توس سبد گیر کرد و کلی غر و سر و صدا شد تا در ا اوردیمشو یه کم بهش شیر دادم خورد و منم اومدم کنار و دنبال کارای دیگه وقتی اومدم با این صحنه رو برو شدم من در حین بازی چند تا عکس ازش انداختم که در ادامه میبینیم   ...
16 دی 1392

ما خانواده ایم

این روزها همین طوری خوشحالممممممممممم دخترکم برای خودش قدمی بر می دارد و دل ما را با گامهای کوچکش اب می کند همینجوری حال کردم این عکس رو بزارم ازکفشهای من وهمسر و دخملی  ما یک خانواده ایممممممممم همین مرا بس است ..... ...
16 دی 1392

وقتی زهرا tvمی بینه

دخترکم عاشق عمو پورنگه وقتی شروع میشه دیگه دخترم مسخ میشه یه روز دیدم زهرا اینطوری ولو شده جلو tv و کلی دلم سوخت که اینطوری رو سرامیکا خوابیده سریع یه چی انداختم زیرش اما زهرا پلک نزد همچنان محو تماشای برنامه مورد علاقه اش شب هم که بابا اومد به خاطر خوشکل خانوم یه تغییر دکوراسیون دادیم و این عکسها ... . ...
15 دی 1392

دومین یلدا با زهرا

دختر گلم یلدای امسال ما بدون بابا هادی بود اما ما در کنار همه اونایی بودیم که بوی بابا هادی رو می دادن  وتو اصلا از نبودن بابا ناراحت نبودی چون خیلی بهت خوش گذشت و همین طور به من( بین خودمون باشه اما من دلم برا بابا تنگ بود ) در کنار بابا جون و مامان جون و عمه ها یلدای خوبی رو گذروندیم ،بابایی ومامانی برای مراسم اربعین عازم کربلا بودن واونا شب یلدا رو تو حرم امام حسین بودن و برای ما دعا می کردن. خلاصه یلدای امسال ما اینطوری گذشت... در ادامه عکس عمه جون حسابی زحمت کشیده بودن زهرا جون هم حسابی از خودشون پذیرایی کردن هر چی روی میز بود تست شد   مشاهده کردین که زهرا در هر حالتی  فقط داره می خوره.ن...
15 دی 1392

قبول باشه دخترم

السلام علیک یا ابا عبدالله دخترکم عزاداری هات قبول باشه هرچند شیطنت هاتم کم نبود اما امام حسین خودش قبول می کنه  در ادامه چند تا عکس از دخترکم در مراسم عزاداری زهرا اماده شده بره مراسم زهرا تو کالسکه اما نارحت از اینکه این همه لباس تنشه اینم که بدون شرح دخترم بالاخره ما رو راضی کرد لباساشو در بیاره. زهرا در حرم حضرت عبدالعظیم (طبق معمول دنبال نی نی) زهرا در یکی از آیین عزاداری امام حسین(تشت گذاری) ودر پایان...  یادم رفت بگم اینم برادر دوقلوی زهرا!!!!!!!!!!!!!!!! ...
24 آبان 1392

عاشورا نوشت

                              ولحظه لحظه های این روزها عزادارند / دویده در رگشان خونی از محرم ها . . .          ...
22 آبان 1392

تولدانه

دخترکم بالاخره مامان وقت کردن و تصمیم گرفتن که عکسای تولد شما رو بزارن اول یه تو ضیح بدم زهرا جون سه تا تولد داشتن اولیش در تاریخ 15 شهریور دومیش 16 شهریور و سومیش که افتخاری بود و به افتخار بابابزرگ زهرا بود 3 روز بعد از تولدش بود   با اینکه زهرا سه تا جشن داشت اما هرچی گشتم از دخملی عکس خوب پیدا نکردم چون دخترم اصلا با کیک حال نمی کرد و از شلوغی خوشش نمیومد انشالله سالهای بعد که بزرگتر می شی ازت عکسای بهتری می ندازم در جشن ما جای خیلی ها خالی بود به خصوص مامان جون وبابا جون و عمه ها و عمو جون و خانواده هاشون. زهرا قبل از جشن   کیک زهرا جون زهرا و کیکش      مهمونای کوچولو متین ومحم...
9 مهر 1392

دختر که داشته باشی

دختر که داشته باشی، با خود تصور می کنی پیچ و تاب شانه را در نرمی موهای طلایی اش -وقتی کمی بلند تر شوند- و کیف عالم را می بری از انعکاس تصویر خرگوشی بستنشان دختر که داشته باشی، خیال می کشاندت به بعد از ظهر گرم روز تابستانی که گوشواره های میوه ای از گیلاس های به هم چسبیده به گوش انداخته اید -همان هایی که هر که بیاویزدشان از شادی لبریز می شود و خنده ی از ته دل امانش را می برد- دختر که داشته باشی انتظار روزی را می کشی که با هم بنشینید در حیاط خانه مادربزرگ و گل های یاس سفید و زرد به رشته درآمده گرانبهاترین گردن آویز دنیا شود که بیندازیش به گردن دخترت دختر که داشته باشی گاهی دلت می لرزد از فکر اینکه روزی بر شانه مردی دی...
8 مهر 1392

یک سالگی

امروز دخترک قصه‌های من به یک سالگی سلام می‌کند و  من خدایم را شکر می‌کنم، با لذت و تحسین نگاهش می‌کنم و منتظر بالندگی اش خواهم ماند
16 شهريور 1392