زهرازهرا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

روشنی خونه ما زهرا خانوم

دخترکم 22 ماهه شد

سلام زهرای مامان دخترکم  این روزها اذیتی نیست که نکنی،روز به رو. شیرین زبون تر و شیطون تر دارم عشق می کنم با این روزها،خدایا ممنون... دامنه لغاتت خیلی بیشتر شده تقریبا همه چی رو به زبون خودت تکرار می کنی.تلفن که زنگ می زنه می دویی و اگه خدایی نکرده من بردارم خیلی بهت برمی خوره و این شکلی میشی . انقد کارای جالبی انجام می دی که  همون لحظه با خودم میگم کاش برم بنویسم اما اصلا میونه خوبی با نشستن بنده پای لب تاب نداری الانم نمی دونم چی بنویسم مامانم دوست دارم   ...
20 تير 1393

زهرا و بیست ماهگی

زهرای قصه ما بیست ماهه شد. دخترک قصه ما خیلی شیرین و ناز نازی  تر شده ، هرچی میگیم تکرار می کنه با زبون خودش دامنه لغاتش هم روز به روز بیشتر می شه جمله  و کلمه هایی که میگه: بله خطنااااااااااا دث بابا:پله خطر ناکه باید دست بابا رو بگیریم هام هام خطنااااااااااااااااا دث بابا:ماشینهای تو خیابون خطر ناک دست بابا رو بگیریم ابی ماخواممممممم: اب می خوام بیثینم:می خوام بشینم بالاس: لباس لول/: گل عمو نون:عمو جون امی ممد: امیر محمد  . پورنگ و هر بچه ای که اسمش محمد باشه پولولا: پفیلا مامانی: مامان مامان ماما دوت:مامان جون مامان بابا آبویه:ای لاو یو(وقتی می گیم بگو ای لاو یو) ماغان: ماکان ...
20 ارديبهشت 1393
1