زهرازهرا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

روشنی خونه ما زهرا خانوم

زهرا و بیست ماهگی

1393/2/20 0:53
نویسنده : مامان لیلی
450 بازدید
اشتراک گذاری

زهرای قصه ما بیست ماهه شد.

دخترک قصه ما خیلی شیرین و ناز نازی  تر شده ، هرچی میگیم تکرار می کنه با زبون خودش

دامنه لغاتش هم روز به روز بیشتر می شه

جمله  و کلمه هایی که میگه:

بله خطنااااااااااا دث بابا:پله خطر ناکه باید دست بابا رو بگیریم

هام هام خطنااااااااااااااااا دث بابا:ماشینهای تو خیابون خطر ناک دست بابا رو بگیریم

ابی ماخواممممممم: اب می خوام

بیثینم:می خوام بشینم

بالاس: لباس

لول/: گل

عمو نون:عمو جون

امی ممد: امیر محمد  . پورنگ و هر بچه ای که اسمش محمد باشه

پولولا: پفیلا

مامانی: مامان مامان

ماما دوت:مامان جون مامان بابا

آبویه:ای لاو یو(وقتی می گیم بگو ای لاو یو)

ماغان: ماکان ( پسر همسایه که سنی هم نداره 30 سالشه)

نقانی: نقاشی، خودکار  ومداد رنگی کلا هر وسیله ای که به نوشتن ربط داره

تتاب:کتاب

تابتاب:پارک

نن نلی:صندلی

ننننی:بستنی

نننایی:زندایی

مونوش: مهرنوش

ملا :مهلا

هرکی زنگ خونه رو می زنه با ذوق می گه بابا سلام باباسلام و وای به روزی که کسی نیاد بالا یا زنگ اشتباهی زده باشه انقد غر میزنه و گریه می کنه .

چند روز پیش داشتم غذا درست می کردم زهرا اذیت می کرد و بهانه جویی می کرد

بهش گفتم زهرا برو زنگ بزن بابا ببین کی میاد با کمال تعجب دیدم ازم جداشد و اومد سمت اتاق و سمت گوشی چند بار دکمه ها رو زد و شرو ع کرد به صحبت الو سلام  الو سلام .....

وقتی کار اشتباهی انجام میده قبل از اینکه چیزی بگم سرشو می ندازه پایین  وبعد به این ور اون ور تکون می ده و می گه نچ نچ نچ نچ

وقتی می گیم تشکر کن سریع می گه مممون

 وقتی هم می گیم عذر خواعی  کن می گه :مغنت

شعر تاب تاب عباس رو برا   خودش می خونه وقتی از جایی اویزونه وقتی توی تابشه

تاب تاب عبانو خدا ننازی اگه بندازی باباهادی  مامان بن..... چیزایی که از حرفاش می فهمیم.

امروز خونه همسایه به دخترشون میگه مونوش دوتت داره یعنی  مهرنوش دوست دارم.

این روزا طوطی شکر شکن  شده دخمرک همه رو می زاره سر کار.

خیلی چیزایی دیگه هم میگه که ذهن یاری نمی کنه

تو هفته ای که گذشت زهرا با دوستای جدیدش اشنا شد و کلی بهش خوش گذشت .

 

پسندها (2)

نظرات (0)